کارآفرین

کارآفرین کیست و چگونه کارآفرین باشیم

کارآفرین

کارآفرین کیست و چگونه کارآفرین باشیم

روشهای پرورش خلاقیت

روشهای پرورش خلاقیت

می توان موهبت خلاقیت را با بلا استفاده گذاردن پژمرده نمود و یا با مبادرت به فعالیت هائی که بیشترین امکان را برای پرورش قدرت تصور خلاق به وجود می آورد، و خاصه باتمرین دادن مداوم، آن را توسعه داد.
در این که این استعداد را می توان پرورش داد تردیدی وجود ندارد. روانشناسان از مدتها قبل این اعتقاد را که هر استعداد اساسی را می توان تربیت نمود- و حتی استعداد متوسط را می توان با تمرین پرورش داد - پذیرفته اند. با تمرین حساب ذهنی، بزرگسالان می توانند قدرت محاسبه خود را بیش از دو برابر کنند. در مورد اثر تمرین بر روی حافظه، بسیاری از طریق تمرین قدرت یادآوری خود را دو برابر کرده اند.

حتی خصوصیات عاطفی را می توان از طریق تمرین بهتر کرد. هر چه بیشتر مهربانی کنیم مهربان تر می شویم. با تمرین شادی خود شادتر می شویم. حتی شوخ طبعی با آموزش توسعه می یابد و این موضوع از نتایج دروسی که برای تربیت کمدین ها در برخی دانشگاهها تدریس می شود، مشخص شده است.
تمرین هم برای پرورش مغز و هم برای پرورش جسم لازم است. والت دیسنی توصیه می کند که به دستگاه تصور خلاق خود به عنوان عضلات مغزی بنگریم. عضلات بدن هر چه بیشتر کار کند به جای آن که تحلیل رود بیشتر پرورش می یابد. درست مثل عضلات و ارگانهای جسمی، هوش و ذکاوت بدون تمرین فرسوده می گردد.
وقتی شکسپیر درباره « مزایای غنی تمرین خوب » سخن گفت اشاره داشت که تمرین بر حسب درجه ارزش تغییر می کند. بهتر از همه انجام واقعی کار است - یعنی ترکیب کردن عملی کوشش با قدرت تصور. بدین ترتیب قدرت خلاقیت محفوظ مانده و یا بازیافت می شود - و در واقع برای رشد برانگیخته می گردد.

1- تجربه برای ایده جوئی سوخت می سازد

برای پرورش خلاقیت، مغز نه تنها به تمرین نیاز دارد بلکه به وسائلی که با آن بتوان به بهترین وجهی ایده ها را تشکیل داد محتاج است. غنی ترین سوخت برای ایده جوئی عبارت از تجربه است.
تجربه دست اول مطلقا غنی ترین سوخت است زیرا امکان این که در مغز ما بماند و در موقع نیاز به خاطر آید زیادتر است. تجربه دست دوم - مانند خواندن سطحی، گوش دادن یا تماشا کردن - سوخت ضعیف تری را تشکیل می دهد.
در سن دوازده سالگی توماس ادیسون در ترن ها شکلات می فروخت. وقتی فقط 14 سال داشت یک روزنامه منتشر می کرد. در مواقع بینابین سبزیجات خرید و فروش می کرد و وقتی هنوز کمتر از 20 سال داشت در تلگرافخانه کار می کرد. آنقدر مطالب دست اول آموخت که وقتی 22 ساله بود نوار اونیورسال سهام را تکمیل نموده آن را به موسسه تلگراف آمریکا به 40000 دلار فروخت. چنین تجارب دست اول است که دلیل رکورد خلاقیت مادام العمر ادیسون را توجیه می کند.
مسافرت یک نوع تجربه است که به تغذیه قدرت تصور کمک می نماید. نکات برجسته در حافظه ما باقی مانده قدرت تداعی ما را تقویت می نماید - بطوری که سالها بعد ممکن است مغزمان ایده ای خلق کند که اگر جائی نرفته بودیم و چیزی ندیده بودیم این خلاقیت امکان نمی داشت.
ارزش خلاقیت مسافرت بستگی به کوششی دارد که در مورد آن بکار می بریم. یک متخصص خلاقیت وقتی به مسافرت دور دنیا مبادرت نمود، نه تنها از مشاهدات خود بلکه از ایده هائی که هر روز تدبیر می نمود یادداشت بر می داشت. این یادداشتها ارزش کاربردی این سفر را به مقیاس وسیعی ارتقاء بخشید. وی کرارا از این یادداشتها در نوشته هایش برای روزنامه های مختلف که خوانندگان زیادی داشت، استفاده می کرد.
نوعی از مسافرت که همیشه قدرت تصور را بکار وامی دارد عبارت از سفر به نقاط دورافتاده است. در این مسافرتها به جای اتکاء به وسائل موجود در نقاط آبادتر از قبیل هتل ها، رستورانها و غیره شخص مصائب را تحمل نموده، به خود متکی بوده و بهتر قادر خواهد بود که ایده های جدید تدبیر کند.
خانه بدوشی و آوارگی مردم بسیاری را خلاق تر از آن کرده است که در صورت داشتن یک زندگی مرفه می توانستند بدان نائل آیند. یک نمونه برجسته آن یوجین اونیل درام نویس آمریکائی است که زندگی خویش را با کار در سراسر آمریکای جنوبی و اروپا اداره می کرد. بدین ترتیب وقتی 24 ساله بود کوهی از معدن طلا در مغز خود ذخیره نمود که قدرت تصورش، طلائی را که با آن نمایش هایش را پربار می نمود تصفیه می کرد.
مسافرتهای ما چه به اقصی نقاط جهان و چه به حومه شهرمان، به تجربه ما می افزاید و همچنین قدرت تداعی ما را تحکیم می بخشد. مسافرت فکر ما را باز نموده و قدرت ایده جوئی را تقویت می کند.
تماس های شخصی نیز برای تغذیه و تهییج تصور ما می تواند بسیار مفید واقع گردد. این موضوع بخصوص در صورت تماس ما با کودکان بیشتر صادق است.
بزرگسالانی که حرفه شان آنان را با کودکان در تماس قرار می دهد نمونه زنده ای از اثبات این واقعیت است. بزرگسالان می توانند در نتیجه کار با کودکان از لحاظ قدرت تصور رشد کنند. مربیان کودکستان و کلاس های پائین دبستان به طور استثنائی خلاق هستند. آزمایش های استعداد نشان می دهد که 58 درصد این مربیان در زمینه قدرت تصور خلاق در مقایسه با سایر حرفه ها به نحوی غیرعادی برترند.
برای بدست آوردن بیشترین استفاده از کودکان در زمینه خلاقیت، باید خود را با آنها نزدیک کرد. باید با آنها صمیمانه برخورد نمود همان گونه که خانمی قدرت تصور خود را با درآمیختن با کودکان در یافتن وجوه تشابه تقویت می کرد.وقتی وی با اتومبیل کودکان را به تفریح و تفرج می برد با آنان به این بازی می پرداخت که هر چه می بینند تشریح کنند
- نه بر حسب تشریح مستقیم بلکه با به خاطر آوردن چیز دیگری که تداعی می شود.
« اگر گفتید این دره مثل چیست ؟»
یکی می گفت « مثل لحافی است که در گهواره بچه است - آن طوری که راه راه هایش قرار گرفته است.»
دیگری می گفت « مثل بلوک های ساختمان است که پهلوی یکدیگر قرار گرفته اند. »
روزی که ابرهای سفید در آسمان پراکنده اند منبع بی انتهائی از تصورات است - هیولاها، گاوهای وحشی، پرندگان، ماهی ها. یک غروب آفتاب عبارت است از کافه گلاسه توت فرنگی که عاقبت به کاکائو تبدیل می شود.
نکته قابل توجه عبارت از آن است که ارزش خلاقیت تماس با کودکان بیشتر بستگی به طرز تلقی بزرگسالان دارد. اگر با آنان با نظر حقارت سخن گوئیم به سرعت ما را ساکت خواهند کرد. لیکن اگر بتوانیم لنگر تصور بزرگسالی خود را رها کنیم با انان در افق زیبائی از تخیل وارد می شویم....

2- بازی های فکری - حل معما و جدول

عده زیادی از مردم مقدار زیادی از وقت خود را صرف بازی های مختلف می کنند. بعضی از این بازی ها به پرورش قدرت تصور کمک نموده و بعضی به این استعداد کمکی نمی کنند.
در حدود 250نوع بازی نشسته وجود دارد. تجزیه و تحلیل نشان داده است که فقط 50 بازی حاوی تمرینات خلاق اند.
همچنین خلاقیت به مقدار زیادی بستگی به نحوه ی بازی دارد. مثلا در بازی شطرنج می توانیم « بازیکنان کتابی » باشیم و تمام حرکات را با کمک حافظه انجام دهیم و یا آنکه هر حرکت را به یک حادثه جوئی جسورانه خلاق مبدل کنیم چنان که بعضی از بهترین شطرنج بازان چنین می کنند بدین معنی که به جای بازی کردن بر طبق عادت، می کوشند روش های جدید و جسورانه ای برای رسیدن به هدف به کار برند. این باعث می گردد که بازی، تفریحی تر و تمرین فکری بهتری شود.
بعضی ادعا می کنند که بازی چکرز (جنگ نادر) تمرین خلاقیتی بیش از شطرنج فراهم می کند. اینان با ادگار الن پو توافق دارند که می گوید « در شطرنج که قطعات آن دارای حرکات مختلف و غریب می باشد، آنچه پیچیده است با آن چه عمیق است اشتباه گرفته می شود. در چکرز هر امتیازی که هر طرف به دست می آورد با فراست برتر کسب می گردد.»
از بین بازی های مباحثه ای، مسابقه « بیست سوالی » برای کسانی که صرفا جواب بلی یا نه می دهند تمرین خلاقی نیست لیکن سوال کننده مجبور است فکر خود را با انرژِی فراوان برای جستجوی راه های مختلف به این سو و آن سو به حرکت درآورد. بازی های دیگری هستند که برای تمام شرکت کنندگان در آن، تمرین خلاقی محسوب می شوند.
بازی های در هوای آزاد، بر حسب آن که چگونه انجام شدند، ممکن است مغز ما را کم و بیش تمرین دهند. یک مجری برنامه های تلویزیونی که برنامه هائی درباره ماهیگیری اجرا می کرد ادعا می کند که در ماهی گیری بیش از هر ورزش دیگری تصور خلاق مورد استفاده قرار می گیرد. وی می گوید، «از عصر حجر وقتی بقای انسان اولیه به قدرت تصور وی بستگی داشت، تا این عصر مدرن، موفقیت در تعقیب ماهی بستگی به قدرت ماهیگیر در استفاده از استعداد خلاقیتش داشته است.»
توماس ادیسون، بر طبق گفته فرزندش چارلز، به حل معما به عنوان تمرین در خلاقیت اعتقاد زیادی داشت. این روزها می توان تمرین خلاقیت را با استراحت توأم نمود مثلا بعضی جداول کلمات متقاطع، بسیار مبارزه طلبانه بوده، برای آنها لازم است مغز خود را مجبور به کار خلاق کنیم و این خود خلاقیت ما را به نحو بارزی پرورش می دهد.
یک تمرین باز هم با حرارت تر عبارت از ایجاد و افشای رمزها است. به عنوان یک سرگرمی، علم مخابرات رمزی به اندازه مصر قدمت دارد. افرادی که کریپتوگرام ها (نوشته های رمزی) را به عنوان سرگرمی برای خود انتخاب می کنند نه تنها خلاقیت خود را تا سرحد امکان تمرین می دهند بلکه خود را برای مشاغلی در این زمینه که در هر کشوری یک وسیله دفاعی است، آماده می کنند، خاصه این که در هنگام جنگ مسئولیت های اساسی به آنان داده می شود.

3- سرگرمی ها و هنرهای زیبا

در حدود 400 سرگرمی شناسائی گردیده است که غالب آنها مربوط به جمع آوری اشیاء و نه خلاقیت می باشد. سرگرمی های مربوط به جمع آوری اشیاء منجر به ازدیاد دانش و پرورش قوه قضاوت است نه برانگیختن قدرت تصور. از آنجا که سرگرمی ها در میزان تمرین خلاقیتی که فراهم می کنند دارای تنوع زیادی هستند، می توان سرگرمی هائی را که مستلزم کوشش قدرت تصور است انتخاب نمود.
به طور کلی کارهای دستی تمرین خلاقیت بیشتری از جمع آوری اشیاء فراهم می سازند. به نظر می رسد که نسبت معکوسی بین فعالیت مغزی و فعالیت دستی مناسب وجود دارد. طبق گفته آلفرد نورت وایتهد « عدم استفاده از کارهای دستی یکی از علل رخوت فکری اریستوکرات ها است. »
کارهای دستی برای ما از نظر خلاقیت دارای اثر بیشتری خواهند بود در صورتی که خود هم طرح را به وجود آوریم و هم آن را اجرا کنیم. این مطلب در مورد سبد سازی، تکه دوزی،منبت کاری، فلز کاری، مدل سازی و تعداد زیادی از کارهای دستی دیگر صادق است.
به همان ترتیب تبدیل وسائل خراب و بی مصرف به اشیاء مفید یا تزئینی برای خلاقیت بسیار موثر است.
ما می توانیم قدرت تصور خود را با سعی در ابداع سرگرمی های جدید افزایش دهیم.
یک چنین ابداعی به وسیله دانشمند جوانی در یک آزمایشگاه تحقیقاتی در وقت اضافی ناهار انجام گرفت که طی آن وی یک مدل کشتی را از شیشه ساخت. چه آموزش سختی برای قدرت تصور وی بود که طرح خویش را ابداع نموده و سپس در هر مرحله راه هائی اختراع کند تا بادبان و دکل و طناب ها را از سیلیکای مذاب بسازد.
بسیاری از خلاقان بزرگ ادبیات سرگرمی های خلاق داشته اند. ویکتورهوگو هم اثاثیه خانه می ساخت و هم آنها را طراحی می نمود. وی نه تنها نقاشی می کرد، حتی از تبدیل یک قطره مرکب تر، به یک طرح مجذوب کننده لذت می برد. یکی از این طرح ها عنکبوتی در یک تار است که در ان تعداد زیادی عنکبوت ریز به روی تارها در حرکت اند.
هنرهای زیبا مستلزم کاربرد قدرت تصور است زیرا چنان که ارسطو بیان می دارد، « باید چیزی را به عرصه وجود درآورد.» این مطلب در مورد موسیقی، مجسمه سازی، نقاشی و حتی رقص هنری صادق است. لیکن نتیجه خلاقی که از یک هنر به دست می آوریم بستگی به چگونگی اجرای آن دارد. مثلا وقتی به طور غیر فعال به موسیقی گوش می دهیم تنها حالت انگیزش قدرت تصور را به وجود آورده ایم لیکن وقتی بکوشیم آهنگ بسازیم خلاقیت خویش را به نحوفعالی به تمرین درمی آوریم.
نقاشی در به تحرک درآوردن قدرت تصور به خطا نمی رود. هر حرکت قلم مو، قلم یا مداد گرایش به بکار انداختن قدرت خودکار ما که موسوم به تداعی معانی است دارد. نقاشی را می توان به بازی کردن با الکتریسیته تشبیه نمود. یک قسمت نقاشی را دست بزنید فورا در قسمت دیگر آن اثر می گذارد.

4- خلاقیت با مطالعه پیشرفت می کند

چنان که فرانسیس بیکن فیلسوف و نویسنده انگلیسی قرن شانزدهم اظهار داشته است، « مطالعه انسان را کامل می کند ». مطالعه قدرت تصور را تغذیه می کند لیکن برای آنکه از مطالعه حداکثر استفاده را ببریم، باید مطالب مناسب برای مطالعه انتخاب کنیم و یک آزمایش برای آنکه چه مطالبی بخوانیم عبارت از پرسش این سوال است، « آیا این مطلب تا چه حد تمرین خوبی برای مغز خلاق من فراهم خواهد ساخت ؟»
قدرت تصور ما با داستان های خیالی مناسب، از نوع آثار دیکنز، دوما،کنراد و کیپلینگ برانگیخته می شود. معذالک اغلب رومان های کم اهمیت تر چیزی جز سرگرمی های مطبوع به وجود نمی آورد. با این وجود داستان های اسرارآمیز امکان فراهم نمودن تمرینات خلاق مناسب را بهتر فراهم می کند - در صورتی که آنها را چنان بخوانیم که گویی در رل قهرمانان داستان شرکت می کنیم نه آنکه فقط به عنوان تماشاچی - و خاصه آنکه به محض پدیدار شدن سرنخ ها خواندن را متوقف نموده برای کشف آنکه « چه کسی مجرم است ؟» فکر کنیم.
داستان های کوتاه اساسا به این علت کوتاه اند که مقدار زیادی از مطالب را به قدرت تصور خواننده واگذار می کنند. برای به دست آوردن حداکثر تمرین خلاقیت از داستان های کوتاه باید بکوشیم که با خواندن قسمت اول داستان و فکر کردن درباره قسمت آخر و نوشتن آن، داستانی متفاوت از داستان اصلی نویسنده و بهتر ازآن خلق کنیم.
پربارترین نوع خواندن عبارت از خواندن بیوگرافی است. زندگی هر کس که ارزش انتشار داشته باشد ممکن نیست حاوی رکورد الهام بخشی از ایده های ابداعی نباشد.
بسیاری از ما هنگام خواندن مغز خود را صرفا مانند اسفنج به کار می بریم. به جای چنین حالت غیرفعالی باید به کوشش فعال بپردازیم بدین ترتیب که به اندازه کافی انرژی به کار بریم تا قدرت تفکر خلاق خویش را به کار اندازیم. ژرژ برناردشاو در این کار آنقدر پیش می رفت که خلاصه ای از هر کتاب را حتی قبل از گشودن آن می نوشت.
بطور کلی در امر مطالعه باید بین اطلاعات و تنویر فکری تمایز قائل شد - تمایزی که تعیین می کند تا چه اندازه خواندن قدرت تصور خلاق را پرورش می دهد. برای کسب تنویر فکری باید هنگام خواندن تعمق کنیم. بدین ترتیب از طریق خواندن ایده های بیشتری به ما روی می آورند. غالبا این ایده ها به وسیله عباراتی که کاملا با فکر خلاق حاصله نامربوط است، شعله ور گشته به خاطرمان می آیند.
یادداشت برداری در حین مطالعه، تمرین خلاقیت بسیار بهتری به وجود می آورد. یکی از محاسن این کار آن است که در ما انرژی بیشتری القاء می کند. در کتاب بیوگرافی مارک تواین، آلرت بیگلوپین (1) نویسنده کتاب می نویسد، «در روی میز کنار تخت خود، بر روی تختخواب و بر روی جا کتابی های اتاق بیلیارد کتاب هائی را که بیش از همه می خواند نگاهداری می کرد. تقریبا تمام کتاب ها دارای یادداشت هائی بود که به صورت حاشیه نویسی، پیش گفتارهایی درباره عناوین و یا اظهار نظرهای نهائی ظاهر می شد.
این کتاب ها را بارها خوانده بود و به ندرت اتفاق می افتاد که در هر بار خواندن مطلب جدیدی نداشته باشند.»
پرفسور هیوز میرنز(2) یکی از پیشگامان تدریس خلاقیت، بدین طریق موضوع را خلاصه می کند. « طرز صحیح خواندن سرشار از ویتامین است. آنان که از واحدهای انرژی زای آن بی بهره بوده اند ممکن است بعدها از کوتاهی عمر رنج ببرند. معذالک باید صادقانه قبول کنیم که بسیاری توانسته اند از جانشین نزدیک آن یعنی تجربه غنی تغذیه نمایند، لیکن این به یک روند بسیار طولانی تری نیاز دارد.»

5- نویسندگی به عنوان یک تمرین خلاقیت

با نویسندگی می توان به نحو بارزی قدرت تصور را پرورش داد. آزمایش های علمی « روان بودن در نویسندگی » را به عنوان یک شاخص اساسی استعداد خلاقیت ارزیابی نموده است. بعضی متخصصین خلاقیت تاکید دارند که « تمرین نویسندگی جزء لایتجزای هر کوشش واقعی برای بهره وری مغزی است.»
لازم نیست که ما نویسنده به دنیا بیائیم تا نویسنده شویم. هر نویسنده ای روزی آماتور بوده است. ماتیوآرنولد نویسنده و منقد انگلیسی قرن نوزدهم، که روزی یک بازرس مدارس بود، ناگهان خود را به عنوان یک نویسنده غرق در شهرت یافت. انتونی هوپ بدوا یک وکیل دعاوی موسوم به هاکینز بود. ژوزف کنراد قبل از آنکه به عنوان یک رمان - نویس مشهور گردد 16 سال به دریانوردی مشغول بود. کانن دویل (3) که پزشک بود داستان شرلوک هلمز را به عنوان سرگرمی نگاشت. ای - جی - کرونین (4)، رمان نویس انگلیسی و نیز الیور وندل هلمز، نویسنده آمریکائی قرن نوزدهم پزشک بودند. چارلز لمب نویسنده و منقد انگلیسی که در قرون هجدهم و اوان قرن نوزدهم می زیست مدتها به عنوان یک منشی کار می کرد و نویسندگی را به عنوان سرگرمی و رفع ملالت شروع نمود. استفن لیکاک (5) فکاهی نویس کانادائی سالها در دانشگاه مگیل به تدریس علم اقتصاد اشتغال داشت تا آنکه دریافت که قلم او مردم را به خنده می اندازد. لانگ فلو(6) نویسنده و شاعر نامدار آمریکائی قرن نوزدهم بدوا دبیر زبان بود. آنتونی ترالوپ رمان نویس انگلیسی قرن نوزدهم بازرس پست بود. هرمن ملویل رمان نویس امریکائی قرن نوزدهم مدت بیست سال یک کارمند گمنام گمرک بود.
بررسی های اخیر نشان می دهد که در ایالات متحده در حدود 2500000 نفر می کوشند نویسندگی را حرفه خود قرار دهند. بسیاری از آنان که انتظار موفقیت بیش از حد سریعی را دارند از گردونه خارج خواهند شد یعنی مایوس شده کنار خواهند رفت. لیکن عده زیادی طبق گفته سردبیر مجله « رایتر» در دراز مدت موفق خواهند بود. وی چنین ارزیابی می کند که « در مقابل هر فردی که در نویسندگی موفق شده، شهرت یافته، درآمد قابل توجهی کسب می کند، حداقل 30 یا 40 نفر هستند که درآمدهای مناسبی داشته و یا با چند ساعتی کار در روز درآمد خویش را تکمیل می کنند.»
اگر قدرت تصور خود را به کار بریم، نیازی نیست که از شکست های موضعی مایوس شویم. کافی است خود را به جای بزرگترین نویسندگان قرار دهیم تا دریابیم که آنان چگونه در بارانی از ملامت ها مقاومت نمودند. سامرست موام نویسندگی را وقتی 18 ساله بود شروع نمود لیکن ده سال طول کشید تا توانست درآمدی که کفایت زندگی اش را می کرد به دست آورد.
حتی اگر هرگز نویسندگی را حرفه قرار ندهیم، راههای متعددی از طریق نویسندگی به نحو آماتور وجود دارد که می توانیم به وسیله آن استعداد خلاقیت خویش را بالا بریم.حتی نامه نویسی ممکن است در صورتی که به نحو صحیحی انجام شود آموزش مفیدی فراهم سازد.
بعضی با نوشتن جملات مناسب در مورد داستان های مصور از نویسندگی نتایج مفید و موفقیت آمیزی بدست می آورند. بعضی دیگر با جداکردن تصویری از یک مجله و نوشتن داستانی درباره آن تمرین نویسندگی می کنند. خانمی که از آگهی های تجارتی رادیو و تلویزیون نارحت می شد آگهی مربوطه را مجددا مطابق ذوق خود می نوشت.
یک مهندس صنایع که هرگز نویسندگی نکرده بود در دانشگاه بافالو امریکا یک دوره آموزشی در خلاقیت گذراند. مربی وی از او خواست که داستانی برای کودکان بنویسد.
وی داستانی نوشت که برای هر کودکی لذت بخش بود. این می تواند نشانه آن باشد که همه ما در خود استعداد نویسندگی داریم حتی اگر به نویسندگی مبادرت نکرده و فکر کرده ایم که هرگز قادر به این کار نخواهیم بود.
می توانیم قدرت تصور خود را با بازی با لغات ورزش دهیم. به عنوان مثال، یافتن مترادف لغات ممکن است به صورت یک بازی مهیج باشد همان گونه که گروهی از افراد با سنین مختلف شبی را با فکر کردن و یافتن مترادف های لغت « سطحی » گذراندند این گروه 22 مترادف مختلف به غیر از آنهائی که در واژه نامه وجود داشت یافتند.
این نوع بازی همچنین بازی دو نفره خوبی را تشکیل می دهد. دو نفر در مورد یافتن مترادف های لغت « فراست » 38 لغت یافتند. دو نفر دیگر که با آنان در این مورد مسابقه می دادند هنگام مسافرت با یک قطار 72 مترادف برای لغت مزبور پیدا کردند.
یک تمرین جالب دیگر عبارت از ایجاد تشبیهات است که می توان صفاتی را انتخاب نموده تشبیهات مناسبی برای آن یافت.

6- تمرین در حل خلاق مسائل

مستقیم ترین روش برای پرورش خلاقیت از پرداختن به کار خلاق یعنی واقعا تدبیر نمودن راه حل برای مسائل مشخص حقیقی است.
در صدها دوره آموزشی، پرداختن به کار خلاقیت اساس این دوره ها را تشکیل داده است. به عنوان یک قاعده، در چنین دوره هائی تدریس اصولی خلاقیت با شرکت فعالانه دانشجو در حل مسائل همراه بوده است. نتیجه بخش بودن تدریس خلاقیت به طور علمی از طریق یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه بافالو به وسیله دکتر ارنولد مدو و دکتر سیدنی پارنز مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین ترتیب که دانشجویانی که دوره های دانشگاهی در حل خلاق مسائل را گذرانیده اند با دانشجویان مشابه که چنین دوره ای را نگذارنده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج به نحو روشنی تایید می کند که استعداد خلاقیت به نحو قابل توجهی با گذراندن یک ترمی دانشگاهی در حل خلاق مسائل ارتقاء می یابد.
مهم ترین آزمایش این پروژه نشان داده است که آنان که دوره مزبور را گذرانده بودند در خلق ایده های ابداعی 94 درصدد بهتر از آنان که این دوره را نگذرانده بودند قادر به خلاقیت بودند. این آزمایش ها بر پایه تعداد ایده های ایجاد شده در زمان معینی قرار داشت. محققین مربوطه ایده هائی را « خوب» تشخیص دادند که بالقوه مفید و نسبتا ابداعی بودند. گزارش های این طرح تحقیقاتی در نشریات علمی انتشار یافته است.

سوالات

1- از مسافرت هائی که رفته اید کدام یک در برانگیختن قدرت تصورتان موثر بوده است؟
دلائل آن را تجزیه و تحلیل نموده شرح دهید چرا دیگر مسافرت ها مثمر چنین نتیجه ای نبوده اند.
2- اعتقاد دارید که کودکان باید در « تظاهر » نمودن هایشان تشویق یا توبیخ شوند؟ شرح دهید.
3- تا چه حد با فرانسیس بیکن که می گوید « مطالعه انسان را کامل می کند» موافقت دارید؟ موضوع را شرح دهید.
4- فکر می کنید می توانید کتاب بنویسید؟ چرا؟
5- آیا این اظهار نظر که «هر چه بیشتر تمرین مهربانی کنید مهربان تر می شوید» صحیح است یا غلط ؟ شرح دهید.

تمرینات

1- قطره ای از مرکب روی کاغذ قرار داده آن را خشک کنید. صورتی از اشیائی که مرکب خشک شده به آن شبیه است تهیه کنید.
2- شش داستان مصور (کاریکاتور) از روزنامه ها و مجلات بریده شرح اصلی را از آنها حذف کنید. برای هر کدام شرح متفاوتی پیشنهاد نمائید.
3- در یک شرح کمتر از صد لغت، خلاصه ای از یک داستان کودکان تهیه کنید.
4- تمام لغات، عبارات و تصاویر که به جای لغت «مسخره» به خاطرتان می آید ذکر کنید.
5- یک روز بارانی است. ده راه مختلف که یک کودک هشت ساله می تواند خود را داخل محیط سربسته سرگرم کند تدبیر نمائید.

پی نوشت ها:

1. Albert Bigelow Paine
2. Hughes Mearnes
3. Cannon Doyle
4. A.J. Cronin
5. Stephen Leacock
6. Long Fellow

منبع: کتاب علم و دانش (شاخه جدید)- نوآوری خلاقیت و شکوفایی- فرهنگ و اندیشه
اسبورن، دکتر الکس. س: پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت، ترجمه دکتر حسن قاسم زاده، انتشارات نیلوفر، ج دوم، 1371، صفحات 38-46

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد